اینگونه انتقاد کنید تا نتیجه بگیرید | راهکارهایی برای دوری از انتقاد نابجا
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۰۴۳۷۵
به گزارش همشهری آنلاین، درست انتقاد کردن از دیگران مهارت مهمی است و اگر یاد بگیریم از دیگران درست و بهموقع انتقاد کنیم، شاید نیمی از سوءتفاهمهایی که بین افراد-در خانواده و جامعه- وجود دارد، برطرف شود. زمانی میتوانیم بگوییم ارتباط بین افراد درست، مؤثر و سازنده است که افراد بتوانند در تعامل با دیگران به پیشرفت برسند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گاهی انتقادهایی که بیان میشود اگر چه ممکن است سازنده هم باشد اما چون به درستی بیان نمیشود بیشتر مخرب است و باعث تخریب شخصیتی طرف مقابل میشود. گاهی انتقادی نابهجا و نادرست، تمام زندگی و آینده فرد را تحتالشعاع قرار میدهد. میتوان با وجود انتقادهایی که به اعمال، رفتار، شخصیت و... دیگران داریم اما با تأکید بر ویژگیهای مثبت آن فرد، نکات منفی را نیز بازگو کنیم و راهحلهای منطقی برای برونرفت از آن وضعیت به او ارائه بدهیم.
تقی ابوطالبیاحمدی، روانشناس و مشاوره خانواده با اشاره به اینکه مؤثرترین و مهمترین دوران زندگی هر فردی، دوران کودکی است به همشهری میگوید: در این دوران شخصیت فرد پایهریزی میشود و ابعاد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و معنوی فرد از همین دوران کودکی پایهگذاری میشود. به همین دلیل است که گفته میشود اغلب تنشها و اختلالاتی که در بزرگسالی با آن مواجه میشویم ناشی از کمبود توجه در دوران کودکی و نبود برنامههای صحیح برای رشد و باروری فکری و عقلانی افراد در این مرحله مهم از زندگی است.
بهگفته او بستر اصلی رشد افراد در خانواده و نزد والدین شکل میگیرد و پدر و مادر هستند که میتوانند یک طرحواره مثبت شخصیتی را برای آینده کودک برنامهریزی کرده و تربیت او را با «اقتدار منطقی» رشد بدهند. انسانهای چندساحتی که در آینده میتوانند زندگی نرمال و آرامی را تجربه کنند در خانوادهای رشد کردهاند که پدر و مادر آن خانواده «اقتدار منطقی» داشتهاند و همه اعضای خانواده همکار و همیار یکدیگر بودهاند و از این طریق توانستهاند به رشد و بالندگی برسند.
حس مسئولیت همگانیاحمدی با تأکید بر اینکه در این خانوادهها «به من چه»جایی ندارد، میگوید: «همه اعضای این خانواده نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت میکنند و خود را نسبت به رشد دیگران مسئول میدانند. اعضای خانواده در کنار یکدیگر مهارتهای ارتباطی، تصمیمگیری، حل مسائل، ارتباط مؤثر، کنترل خشم، تابآوری و مهارت انتقاد مؤثر را یاد میگیرند و در تمام طول عمر خود از این آموزهها استفاده میکنند.»
بهگفته این استاد دانشگاه، نقد مؤثر و منصفانه باعث ارتقای انسان میشود. در کنار نقد میتوان پیشنهادهای عملی هم برای برطرف کردن نقصهایی که دیده میشود ارائه شود؛ پیشنهادهایی که شرایط اجرا و الزامات اجرای آن وجود داشته باشد. برای رسیدن به این منظور - نقد منصفانه سازنده- انسان باید اول خود را جای فردی بگذارد که از او میخواهد انتقاد کند و بعد ببیند پیشنهادهایی که به او میدهد قابلیت اجرا شدن دارد یا نه، چرا که اگر پیشنهادهای ارائه شده قابلیت اجرا شدن نداشته باشد نهتنها این نقد منصفانه نیست بلکه بیشتر باعث تحقیر و تخریب شخصیتی طرف مقابل هم میشود.
او با تأکید بر اینکه یکی از مهارتهای اصلی زندگی یاد گرفتن نقد مؤثر است، میگوید: همه اعضای خانواده باید یاد بگیرند که به جای تخریب و توهین و... یکدیگر را بهصورت مؤثر و سازنده نقد کنند. یعنی ابتدا ویژگیهای مثبت طرف مقابل را برجسته و از او تعریف کنیم و در کنار این مسئله عنوان کنیم که فلان ویژگیها را نیز بهتر است داشته باشد. بچهها در خانواده باید عملا این موضوع را ببینند. ابراز تشکر پدر و مادر از یکدیگر بابت مثلا انجام کارهای خانه، آشپزی و رفتوروب یا خریدهایی که پدر انجام میدهد حتی اگر مطابق میل طرفین نباشد و یا بهطور ناقص انجام شده باشد، بسیار راهگشاست.
همین تشویق و تشکرها به فرد انگیزه میدهد تا در آینده کارهایش را دقیقتر و بهتر انجام دهد، در غیراین صورت با تخریب و مقایسه کردن با دیگران و توهین و... جلوی دیگر اعضای خانواده نهتنها در خانواده تنش ایجاد میشود بلکه انگیزه فرد نیز برای انجام کار کم میشود.
مهارتی به نام عذرخواهیاحمدی با ابراز تأسف از اینکه بعضی وقتها «چشم»گفتنها در برابر خواستههای دیگران از سر لجبازی، مقاومت و دعوت به سکوت اجباری طرف مقابل است، میگوید: همه ما باید گوش شنوا برای دلایلی که دیگران مطرح میکنند داشته باشیم و در عین حال اشکالات دیگران را در خفا برایشان بازگو کنیم. متأسفانه ما در بیان عذرخواهی از همسر، پدر، مادر و... همیشه کم میآوریم و مقاومت میکنیم.
درحالیکه با یک عذرخواهی ساده میتوان جلوی بسیاری از تنشها را گرفت. اعضای خانواده باید در خانه لباسی از جنس عشق و محبت به تن داشته باشند و از عذرخواهی کردن و گذشتن از اشتباهات بقیه افراد نترسند. با انتقاد سازنده میتوان به پیشرفت اعضای خانوده کمک کرد و با تخریب باعث بهوجود آمدن چالشهای متعدد در زندگی میشویم.
بهگفته او افرادی که از انسانهای موفق و شخصیتهای سالم اجتماع الگوبرداری میکنند افرادی هستند که در زندگی خود آرامش بیشتری داشته و انسانهایی سالم، آرام و صادق هستند که بهدنبال تخریب شخصیتی دیگران نیستند و میکوشند تا با انتقاد سازنده راهی برای رشد و تعالی فرد مقابل پیدا کنند.
کنترل اضطراب در سنین نوجوانی | مراقب باشید این احساس به اختلال تبدیل نشود کد خبر 724413 منبع: روزنامه همشهری برچسبها تربیت همشهری روزنامه مهارتها فرد خانوادهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تربیت همشهری روزنامه مهارت ها فرد خانواده اعضای خانواده طرف مقابل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۰۴۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ متهم طلاق بعد از ۲۰ سال زندگی
دکتر حسین محرابی، روان شناس و مدرس دانشگاه گفت: معمولا جدایی زوجین در سالهای اولیه زندگیمشترک رخ میدهد ولی گاهی شاهد طلاقهایی با سابقه بیش از ۱۵ تا ۲۰ سال زندگیمشترک هستیم. به تازگی رئیس کارگروه کاهش طلاق سازمان امور اجتماعی با بیان موارد زیادی از زوجینی با سابقه زندگیمشترک ۲۰ ساله که اکنون در مسیر طلاق قرار دارند، گفته: «باید صیانت از خانواده برای افراد مختلف وجود داشته باشد چراکه اکنون شاهد خانوادههایی هستیم که بعد از دو دهه زندگیمشترک امروز به دنبال طلاق هستند، بنابراین باید طلاقهای ۱۰، ۱۵ و ۲۰ سال آینده را مدیریت کنیم» (منبع خبر: مهر). به همین بهانه و در ادامه مطلب به دلایل اصلی این گونه جداییها و راهکارهای مربوط به آن میپردازیم.
۱ محققنشدن آرزوهای اولیه زوجین
وقتی دو نفر با حجم زیادی از آمال و آرزوهای دور و دراز ازدواج میکنند، همواره به دنبال محقق کردن آنها هستند و در این راستا همه توان و انرژی خود را صرف میکنند. زمانی که بعد از گذشت ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال از زندگی مشترک به خاطر این تلاشها خسته شده و از تغییردادن طرف مقابل ناامید میشوند، خشمگین میشوند و یکدیگر را مقصر این شکست میدانند، بنابراین اختلافات و لجبازیها شروع شده و به جای این که آرامش بخش یکدیگر باشند، سوهان روح هم میشوند. در این میان نبود همدلی و درک متقابل مزید بر علت میشودو همواره هر دو طرف احساس میکنند که بازنده این زندگی هستند و تصمیم به جدایی میگیرند.
۲ بحران میان سالی و رفتن فرزندان
برخی از افراد در سنین میان سالی دچار بحران شده و از یک طرف گذشته زندگی خود را مملو از شکست و هدررفتگی میدانند و از طرف دیگر با تغییراتی مانند بازنشستگی و یائسگی و ... نمیتوانند کنار بیایند، بنابراین آرامش روانی خود را از دست میدهند. گروهی هم بعد از رفتن فرزندان با پدیده آشیانه خالی مواجه شده و امید و انگیزه خود را نسبت به ادامه زندگی از دست میدهند. در این گروه کسانی که از ابتدای زندگی مشکل داشتهاند و بهخاطر فرزندان طلاق نگرفتهاند، بیشتر از بقیه آسیبپذیر هستند و احساس میکنند الان که فرزندان به سر وسامان رسیدهاند، در واقع انگیزه با هم بودن را از دست دادهاند و بهتر است جدا شوند.
۳ انتخاب همسر نامناسب
صرف نظر از افرادی که مناسب ازدواج نیستند، اگر بر اساس معیارهای علمی، دو نفر مناسب ازدواج با هم نباشند، چنان چه زندگیمشترک را شروع کنند، دیر یا زود اختلافات میان آنها به حد غیرقابل تحملی خواهد رسید؛ بنابراین میتوان گفت اشتباه در انتخاب همسر هم یکی از مواردی است که پایداری و دوام زندگیمشترک را تهدید میکند؛ بنابراین اگر مشاورههای پیش از ازدواج به عنوان یک اولویت خانواده و سازمانهای مربوطه مدنظر قرار گرفته و حتی اجباری شود، از قرار گرفتن دو نفر اشتباهی در کنار هم جلوگیری شده و عملا از طلاقهای آینده هم پیشگیری خواهد شد.
۴ ضعف در مهارتهای دهگانه زندگی
یکی از اصلیترین علل بروز اختلاف بین زوجین در همه سنین، نداشتن آگاهی نسبت به مهارتهای ده گانه زندگی است. وقتی زن و شوهر مهارتهایی از قبیل مهارت گفتگو، حلمسئله، تصمیمگیری، کنترل خشم، همدلی و ... را بلد نیستند نمیتوانند مشکلات بهوجود آمده را از روشهای صحیح حل و فصل کنند، بنابراین روز به روز دامنه تعارضات آنها گستردهتر شده و نهایتا، به اشتباه بهترین راهحل را جدایی میبینند.
۵ افتادن در دام آسیبهای اجتماعی
مسائلی از قبیل بیکاری اعضای خانواده به خصوص سرپرست خانوار، مشکلات اقتصادی، ناامیدی فرزندان نسبت به آینده و پدیدههای شومی مثل اعتیاد و رفتارهای پرخطر هم از جمله مواردی هستند که سهم بسزایی در فروپاشی خانوادهها دارند چراکه وقتی حجم معضلات گوناگون در خانواده زیاد میشود تاب آوری زنوشوهرها را تحتتاثیر قرار داده و پرخاشگر و بیاعصاب میشوند. وقتی هم سلامت روان افراد دچار خدشه میشود نمیتوان انتظار رفتارهای منطقی از آنها داشت.
۶ گذر اشتباه از سنت به مدرنیته
یکی دیگر از مواردی که این روزها بر کیفیت رابطه زوجین تاثیرگذار بوده، موضوع تحول جامعه از زندگی سنتی به سبکزندگی مدرن و در دهکده جهانی است. مهیا نبودن زیرساختهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در بین افراد جامعه باعث شدهاست که گذر از سنت به مدرنیته و ورود فناوریهای مورد استفاده در جهان به خانوادهها باعث ایجاد یک تلاطم و بههمریختگی شده و ممکن است بسیاری از زنوشوهرها با مقایسه زندگی خود احساس شکست در زندگی داشته باشندو امید خود را از دست بدهند. چنین افرادی در مقابله با مشکلات احساس ناتوانی میکنندو تصمیم به جدایی میگیرند.
۷ استفاده نکردن از خدمات تخصصی مشاوره
وقتی دامنه ناسازگاری زنوشوهرها گسترده میشود، اظهارنظرهای غیرکارشناسی و احساسی اطرافیان و به ویژه دخالتهای خانوادهها باعث تشدید مشکلات میشود. در چنین مواقعی اگر زن و شوهر از مشاورههای تخصصی افراد دارای صلاحیت استفاده کنند، تاحد زیادی میتوانند زمینه اختلافات را کاهش دهند.
منبع: خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی